گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
انوار العرفان
جلد سيزدهم
[سوره الأنعام ( 6): آیات 124 تا 135 ] ....



ص : 178
اشاره
وَ إِذا جاءَتْهُمْ آیَۀٌ قالُوا لَنْ نُؤْمِنَ حَتَّی نُؤْتی مِثْلَ ما أُوتِیَ رُسُلُ اللَّهِ اللَّهُ أَعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ رِسالَتَهُ سَیُصِیبُ الَّذِینَ أَجْرَمُوا صَغارٌ عِنْدَ اللَّهِ وَ
عَذابٌ شَدِیدٌ بِما کانُوا یَمْکُرُونَ ( 124 ) فَمَنْ یُرِدِ اللَّهُ أَنْ یَهْدِیَهُ یَشْرَحْ صَ دْرَهُ لِلْإِسْلامِ وَ مَنْ یُرِدْ أَنْ یُضِ لَّهُ یَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَ یِّقاً حَرَجاً
کَأَنَّما یَصَّعَّدُ فِی السَّماءِ کَ ذلِکَ یَجْعَلُ اللَّهُ الرِّجْسَ عَلَی الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ ( 125 ) وَ هذا صِ راطُ رَبِّکَ مُسْتَقِیماً قَدْ فَصَّلْنَا الْآیاتِ لِقَوْمٍ
یَذَّکَّرُونَ ( 126 ) لَهُمْ دارُ السَّلامِ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ هُوَ وَلِیُّهُمْ بِما کانُوا یَعْمَلُونَ ( 127 ) وَ یَوْمَ یَحْشُرُهُمْ جَمِیعاً یا مَعْشَرَ الْجِنِّ قَدِ اسْتَکْثَرْتُمْ مِنَ
الْإِنْسِ وَ قالَ أَوْلِیاؤُهُمْ مِنَ الْإِنْسِ رَبَّنَا اسْتَمْتَعَ بَعْضُنا بِبَعْضٍ وَ بَلَغْنا أَجَلَنَا الَّذِي أَجَّلْتَ لَنا قالَ النَّارُ مَثْواکُمْ خالِدِینَ فِیها إِلَّا ما شاءَ اللَّهُ إِنَّ
( رَبَّکَ حَکِیمٌ عَلِیمٌ ( 128
وَ کَذلِکَ نُوَلِّی بَعْضَ الظَّالِمِینَ بَعْضاً بِما کانُوا یَکْسِبُونَ ( 129 ) یا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ أَ لَمْ یَأْتِکُمْ رُسُلٌ مِنْکُمْ یَقُصُّونَ عَلَیْکُمْ آیاتِی وَ
یُنْذِرُونَکُمْ لِقاءَ یَوْمِکُمْ هذا قالُوا شَ هِدْنا عَلی أَنْفُسِنا وَ غَرَّتْهُمُ الْحَیاةُ الدُّنْیا وَ شَهِدُوا عَلی أَنْفُسِهِمْ أَنَّهُمْ کانُوا کافِرِینَ ( 130 ) ذلِکَ أَنْ لَمْ
یَکُنْ رَبُّکَ مُهْلِکَ الْقُري بِظُلْمٍ وَ أَهْلُها غافِلُونَ ( 131 ) وَ لِکُلٍّ دَرَجاتٌ مِمَّا عَمِلُوا وَ ما رَبُّکَ بِغافِلٍ عَمَّا یَعْمَلُونَ ( 132 ) وَ رَبُّکَ الْغَنِیُّ ذُو
صفحه 94 از 179
( الرَّحْمَۀِ إِنْ یَشَأْ یُذْهِبْکُمْ وَ یَسْتَخْلِفْ مِنْ بَعْدِکُمْ ما یَشاءُ کَما أَنْشَأَکُمْ مِنْ ذُرِّیَّۀِ قَوْمٍ آخَرِینَ ( 133
إِنَّ ما تُوعَدُونَ لَآتٍ وَ ما أَنْتُمْ بِمُعْجِزِینَ ( 134 ) قُلْ یا قَوْمِ اعْمَلُوا عَلی مَکانَتِکُمْ إِنِّی عامِلٌ فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ مَنْ تَکُونُ لَهُ عاقِبَۀُ الدَّارِ إِنَّهُ لا
( یُفْلِحُ الظَّالِمُونَ ( 135
، ص: 181
[سوره الأنعام ( 6): آیه 124 ] .... ص : 181
اشاره
وَ إِذا جاءَتْهُمْ آیَۀٌ قالُوا لَنْ نُؤْمِنَ حَتَّی نُؤْتی مِثْلَ ما أُوتِیَ رُسُلُ اللَّهِ اللَّهُ أَعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ رِسالَتَهُ سَیُصِیبُ الَّذِینَ أَجْرَمُوا صَغارٌ عِنْدَ اللَّهِ وَ
( عَذابٌ شَدِیدٌ بِما کانُوا یَمْکُرُونَ ( 124
ترجمه و شرح .... ص : 181
خداوند متعال در این آیه شریفه لجاج و بهانهجوئی گروه ستمگر و مغرور را بیان کرده و میفرماید هنگامی که رسول گرامی آنان
را به دین اسلام دعوت مینمود در پاسخ وي بطور استهزاء میگفتند اگر پروردگار تو براي ما معجزات و خارق العادتی ارائه دهد
مانند اینکه با ما سخن بگوید و یا فرشتگان را زمین بفرستد ما آنها را دیده گفتگو نمائیم و یا پروردگار را با دیدگان مشاهده نمائیم
سپس اسلام را خواهیم پذیرفت اینک میفرماید:
و چون از جانب خدا براي آنها یعنی بر بزرگان تبهکار قریش آیت و دلالت و معجزهاي بر صدق پیغمبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله
و اینکه او رسول خداست بیاید گویند ما هرگز ایمان نمیآوریم و تصدیق آن را نمیکنیم تا اینکه براي ما هم مانند آنچه به
پیغمبران خدا عطا شده است عطا شود یعنی به خود ما هم وحی شود و براي ما هم آیه نازل گردد اینها رسالت را با مظاهر دنیاي
دروغین مقایسه میکنند و نمیدانند که خدا داناتر است از آنها و از تمام ، ص: 182
خلایق به کسی که صالح براي برسالت اوست میداند که رسالت خود را بر کجا قرار دهد و چه کسی را براي مصالح بندگان خود
مبعوث گرداند که قادر بر اداي رسالت و تحمل هر گونه مشقّت و اذیّت براي تبلیغ آن باشد زیرا رسالت تف ّ ض لی از جانب خداست
که به هر کس از بندگان مشیّتش تعلق بگیرد عطا کند و به کسی عطا نمیکند مگر اینکه او اهلیّت آن را داشته و صاحب سلامت
فطرت و طهارت دل و قوّت روح و مناعت نفس باشد اما کسی که خود آن را بطلبد و راغب به آن باشد او را دسترس به آن نیست
یعنی نه او براي رسالت شایسته است و نه رسالت براي او زیبنده است و در عاقبت هم کسانی که بزهکاري پیشه کردند و در حق
خدا مرتکب جرم گشتند در پیشگاه خداوند دچار ذلّت و خواري و زبونی خواهند شد به جزاي مکري که در دنیا نمودند و فسادي
که در روي زمین بپا کردند عذاب سخت و شکنجه هولناك به آنها خواهد رسید.
(124)
، ص: 183
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 183
صفحه 95 از 179
چون بر ایشان آیتی آید چنین از حسد گویند ناریم از یقین
ما به این ایمان مگر کاید بما مثل آنچه داده شد بر انبیاء
حق تعالی خود بر این داناتر است بر رسالت تا چه نفسی در خور است
هم بر آن شایستهتر داند و را در رسالت خاص گرداند ورا
این نه بر مال است و جاه و نی به سنّ بلکه خواهد عقل و قلب مطمئن
زود باشد که رسد بر آنکسان که به کفر ایشان شدند از مجرمان
خواري و رسوائی از نزد خدا هم عذاب سخت زان کبر و ریا
از ره مکري که کردند آنکسان از عناد و بد دلی با مؤمنان
(124)
، ص: 184
شأن نزول .... ص : 184
مجمع البیان در شأن نزول این آیه نوشته:
این آیه در باره ولید بن مغیره نازل گشته زیرا او گفته بود بخدا قسم اگر نبوّت حق باشد من از محمّد بالاترم زیرا سنّ من از او
زیادتر و مال من از او بیشتر است.
برخی از مفسرین نوشته این آیه در باره ابو جهل بن هشام نازل شده که گفته بود بنو عبد مناف در شرافت مزاحم ما شدهاند و ما به
محمد ایمان نمیآوریم و از او متابعت و پیروي نمیکنیم تا اینکه وحی که بر او نازل میشود به ما هم نازل شود.
، ص: 185
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 185
قوله تعالی سَیُصِیبُ الَّذِینَ أَجْرَمُوا.
جرم بر وزن عقل یعنی قطع و مفردات و صحاح نیز آن را به معنی قطع نوشتهاند امام طبري معتقد است گناه را از آن جهت جرم
گویند که عمل واجب الوصل را قطع میکند، لذا گناهکار را از آن جهت مجرم گویند که عمل صالح را قطع میکند. مفردات
نوشته اصل جرم به فتح اول به معنی قطع ثمره از درخت است و بطور استعاره به گناه کردن جرم گفتهاند.
مرحوم طبري در ذیل آیه همین سوره که میفرماید: وَ لا یَجْرِمَنَّکُمْ را از کسائی به معنی و لیحملنّکم یعنی وادار نکند، نقل کرده
است. و در معناي جرم به فتح اول سه قول هست: قطع، حمل، کسب ولی معناي اولی مشهور است و جرم به ضم اوّل به معنی گناه
از همین ماده است.
صاحب قاموس قرآن نوشته: بنظر من جرم فقط یک معنی دارد و آن قطع است و گناه را هم بدان جهت جرم گویند که شخص را
از سعادت و رحمت خدا قطع میکند. و گناهکار را مجرم میگویند زیرا در اثر گناه خود را از رحمت و سعادت و راه صحیح
انسانیت قطع میکند ضمنا مادّه جرم در ضمن آیات قرآن غیر از سه آیه همه از باب افعال بکار برده شده است مثل اجرموا،
اجرامی، مجرم، مجرمون فقط در پنج محلّ لا جرم آمده است.
صفحه 96 از 179
المیزان نوشته بنظر فرّاء لا جرم در اصل به معنی لابدّ و لا محاله است سپس در اثر کثرت استعمال به معناي قسم آمده و معناي حقّا
میدهد.
، ص: 186
[سوره الأنعام ( 6): آیه 125 ] .... ص : 186
اشاره
فَمَنْ یُرِدِ اللَّهُ أَنْ یَهْدِیَهُ یَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ وَ مَنْ یُرِدْ أَنْ یُضِ لَّهُ یَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَیِّقاً حَرَجاً کَأَنَّما یَصَّعَّدُ فِی السَّماءِ کَذلِکَ یَجْعَلُ اللَّهُ
( الرِّجْسَ عَلَی الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ ( 125
ترجمه و شرح .... ص : 186
خداوند متعال در این آیه مبارکه بیان کرده که پروردگار هر که را شایسته هدایت بداند به اینکه در مقام پذیرش و انقیاد است روح
ایمان و خداپرستی بوي موهبت میفرماید و بر نیروي روح و روان او میافزاید آن را بسط میدهد و بر ابعاد معنوي و بر دقّت نظر او
میافزاید که هر چه بیند از آن پند و عبرت گیرد و نظر به اینکه حقیقت روح انسانی عبارت از نیروي مجرد و تعلقی است یعنی
نیروي غیبی گیرندهاي است که از طریق حواس ظاهر و فکر از شنیدنی و دیدنیها حقایق و اسراري میتواند بفهمد و به آنها احاطه
بیابد و اگر انسان ظرفیّت درك معارف الهی و خداپرستی داشته باشد یعنی روي انقیاد و پذیرش فطري خود را در باره معرفت
پروردگار بکار بندد و در مقام سپاسگزاري برآید در این صورت پروردگار به وي روح و ایمان و نیروي خداپرستی و تقوي موهبت
میفرماید و شرح صدر عبارت از نیروي گیرنده الهی و نورانیت فطري است که پارهاي از معارف الهی را بفهمد و صورت عقیده
خود قرار دهد و این حیات عبارت از نیروي ایمان به ، ص: 187
آفریدگار است و در اثر انقیاد عملی و اطاعت به صورت روانی و تجرد علمی و عملی خواهد درآمد و این خلود در سعادت و
خشنودي است که پروردگار به اهل ایمان و تقوي موهبت میفرماید. اینک میفرماید:
اگر خداوند اراده کند کسی را راهنمائی به حق و هدایت بسوي حقیقت و بهشت سعادت فرماید و موفق به خیر گرداند براي تلاوت
و ادراك معانی قرآن به او شرح صدر میدهد و به قلب او گشایش و توسعه میبخشد و به فضل و لطف و کرم و احسانش قبول
اسلام و ایمان را براي او سهل و آسان میگرداند و در این حال نور اسلام در دلش تابش میکند و مستنیر به نور معرفت و قرآن
میگردد و این احسان نسبت به بندهاي است که داراي حسن فطرت و طهارت نفسانی و استعداد براي خیر و میل به پیروي حق باشد
و کسی که صاحب فطرت فاسد و نفس بد و فاسد باشد خداوند اراده کند او را به حال خود باشد و قابل هدایت نباشد و موجبات
گمراهی و اضلال او فراهم باشد تقالید باطله و استکبار و نخوت و عناد و حسد و غرور بر قلب او غلبه میکند و سینه او را تنگناي
شدید قرار میدهد و چون او را دعوت به دین کنند و از او بخواهند که در دین نظري کند و داخل در دین شود اجابت دعوت
داعی بسیار بر او ناگوار و گران است که گوئی او را به آسمان و طبقات بالاي جوّ میبرند که هر چه بالاتر رود فشار هوا سبکتر و
نفس تنگی بیشتر و تنگنائی قلب و جرح آن افزونتر میگردد بدین قسم خداوند بر کسانی که ایمان نمیآورند عذاب دنیا و آخرت
را مقرر داشته است.
صفحه 97 از 179
ناگفته نماند منظور از هدایت و اضلال خدا فراهم ساختن یا از میان بردن مقدمات هدایت براي کسانی است که آمادگی و عدم
آمادگی خود را براي پذیرش حق با اعمال و کردار خویش اثبات نمودهاند.
(125)
، ص: 188
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 188
پس هر آنکس را که میخواهد خدا که نماید ره مرا ور ابر هدي
شرح صدر او را دهد بر متصل هم بر اسلامش گشاید باب دل
و آنکه خواهد که بگذارد فرو پس بگرداند هم از ایمانش رو
سینهاش را تنگ سازد آنچنان که گشایش را در او نبود زمان
سخت آید قول حقّش از عما که رود خواهد تو گوئی بر سما
خواهد اعنی تا گریزد در زمن سوي گردون ز استماع آن سخن
همچنین سازد مسلّط حق بر او رجس یعنی لعنت و رنج دو تو
نی که حق مانع بود او را به حال تا شود برهان جبري در فعال
بلکه او چون از حق آرد اعتراض حق کند او را مدد در انقباض
چون ز حق خواهی هدایت یار شد مینماید او ترا بیشک مدد
ور نخواهی زو هدایت بد شود بر تو ابواب هدایت سد شود
(125)
، ص: 189
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 189
قوله تعالی یَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَیِّقاً حَرَجاً.
حرج صحاح و مجمع نوشتهاند حرج به معنی تنگی است.
بنظر راغب اصل آن محل جمع شدن شیئی است و از آن تنگی بنظر آمده لذا به تنگی و گناه حرج گفتهاند چنانکه در آیه 6 سوره
مائدة میفرماید:
ما یُرِیدُ اللَّهُ لِیَجْعَلَ عَلَیْکُمْ مِنْ حَرَجٍ یعنی خدا نمیخواهد براي شما تنگی و زحمت پدید کند.
بعضی از بزرگان حرج را در این آیه از ضیّقا جدا کرده و گفته حرجا کانّما یصعّد فی السماء بیان و تفسیر ضیّقا است.
صاحب قاموس قرآن نوشته: بنظرم این احتمال چندان قوي نیست و کانّما یصعّد به تنهائی مشبّه به کلام سابق است.
، ص: 190
[سوره الأنعام ( 6): آیه 126 ] .... ص : 190
صفحه 98 از 179
اشاره
( وَ هذا صِراطُ رَبِّکَ مُسْتَقِیماً قَدْ فَصَّلْنَا الْآیاتِ لِقَوْمٍ یَذَّکَّرُونَ ( 126
ترجمه و شرح .... ص : 190
خداوند متعال در این آیه کریمه طریقه تدبیر خود را در باره بشر بیان کرده و توضیح میدهد که خدا هر که را شایسته بداند و در
او اقتضاء قبول و پذیرش هدایت باشد بر او نیرو و نورانیّتی موهبت میکند که به سهولت دلایل توحید و معارف الهی را تلقی
مینماید و صورت عقیده خود قرار داده تا در آن استقامت نموده و به مقام سپاس از نعمت پروردگار برآید و هر که این صلاحیّت
را نداشته و در او اقتضاء قبول و پذیرش نباشد پروردگار بر تیرگی قلب و عناد او میافزاید زیرا در اثر تمایل به خواستههاي خود به
تهدید خرد گوش فرا نمیدهد و همواره بر غفلت و سرگرمی او افزوده میشود و از مقصد به دور میافتد و هدفی در زندگی جز
آرزوي دامنهدار نخواهد داشت. اینک میفرماید:
و این اسلامی که خداوند از بندگان خود براي قبول و پیروي آن شرح صدر عطا فرموده است راه مستقیم و راست بدون پیچ و خم
پروردگار توست که داناي به حال آفریدگان خود و احتیاجات آنهاست و یگانه درمان و تنها داروي مفید هر دردي و تنها چاره
اصلاح هر امري براي آنان میباشد و شما اي مسلمانان اگر خواهان نجاح و فلاح دنیا و آخرت هستید أنوار العرفان فی تفسیر
القرآن، ج 13 ، ص: 191
بر شما باد که متمسک به اسلام و سالک این طریق شوید حقا که ما آیات رستگاري را به تفضیل ذکر کردیم و به تمامترین وجهی
بیان نمودیم تا مردمی که از غفلت دور و متذکراند از آن منتفع و بهرهمند شوند و پند گیرند.
(126)
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 191
راست باشد وین ره از پروردگار نیست در وي اعوجاج و اضطرار
ما بیان کردیم آیتها تمام پند تا گیرن بر وي خاص و عامّ
(126)
، ص: 192
[سوره الأنعام ( 6): آیه 127 ] .... ص : 192
اشاره
( لَهُمْ دارُ السَّلامِ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ هُوَ وَلِیُّهُمْ بِما کانُوا یَعْمَلُونَ ( 127
صفحه 99 از 179
ترجمه و شرح .... ص : 192
خداوند متعال در این آیه کریمه به اهل ایمان تقوي مژده داده که هر که در مقام پذیرش و درك معارف و احکام اسلام برآمده و
شرح صدر یافته و از ایمان بهره کافی برده و شعار آنان اسلام و فضیلت آنها تسلیم و رضا نسبت به ساحت کبریائی است و سیرت
آن نیز آن است که پروردگار در عالم دیگر آنان را در منزل امن و امان تحت ولایت و جوار فضل خود سکونت میدهد که عاري
از هر نقص و ناگواري است و نعمتهاي آن همیشگی و بر ساکنان آن مرگ و اندوه و بیماري عارض نخواهد شد. اینک میفرماید:
براي آنها یعنی براي این گروه سالکان طرق هدایت و جماعت منتفیان به نور قرآن و آیات آن خانه سلامت و سلام و منزل امن و
امان در نزد پروردگارشان ضمانت شده و مهیّاست و لا محاله به آن خواهند رسید و او یعنی خداي سبحانه و تعالی سرپرست و ولی
و متولّی امور آنها یعنی رسانیدن منافع به آنها و دور کردن مضّار از آنها و ناصر و یاور ایشان بر ضد دشمنان آنهاست و این توفیق
در دنیا و سعادت در آخرت و ولایت حق در باره آنها به جزاي اعمالی است که بجا میآورند و فرمانی است که از مولاي حقیقی
خود میبرند. از این آیه استفاده میشود: کسانی که مطابق دستورات الهی عمل کنند عاقبت به خیر خواهند بود و خدا به اشخاص با
ایمان کمک میباشد و چه موهبتی از این بزرگتر که دار السلام که از هر جهت قرین آرامش است در انتظار انسان باشد.
(127)
، ص: 193
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 193
این مر ایشان را سلامت خانهایست و ز مکاره نزد حق کاشانهایست
اندر آن باشند در امن و امان از حوادث و ز تصاریف زمان
او ولّی است آنکسان را در دو کون آنکه کردند از عمل هم یار و عون
(127)
، ص: 194
[سوره الأنعام ( 6): آیه 128 ] .... ص : 194
اشاره
وَ یَوْمَ یَحْشُرُهُمْ جَمِیعاً یا مَعْشَرَ الْجِنِّ قَدِ اسْتَکْثَرْتُمْ مِنَ الْإِنْسِ وَ قالَ أَوْلِیاؤُهُمْ مِنَ الْإِنْسِ رَبَّنَا اسْتَمْتَعَ بَعْضُ نا بِبَعْضٍ وَ بَلَغْنا أَجَلَنَا الَّذِي
( أَجَّلْتَ لَنا قالَ النَّارُ مَثْواکُمْ خالِدِینَ فِیها إِلَّا ما شاءَ اللَّهُ إِنَّ رَبَّکَ حَکِیمٌ عَلِیمٌ ( 128
ترجمه و شرح .... ص : 194
خداوند متعال در این آیه مبارکه بیان میکند که هنگام رستاخیز که جن و انس در صحنه قیامت محشور میشوند و گرد هم
صفحه 100 از 179
میآیند آنگاه خطاب تهدیدآمیز به گروه جن میشود که چه بسیاري از افراد بشر را فریفته و به دام افکنده و به هلاکت رساندید و
در هر حال مراقب هر یک از افراد بشر بودید و در هر پیش آمدي دام به خصوصی در مسیر زندگی آنان گسترانیدهاید. و غرض از
ذکر و یادآوري خطاب تهدیدآمیز آن است که بشر عبرت گیرد و به خود آید و از الهامات شیطانی بپرهیزد و بدین نکته توجه
نماید که یگانه خطر و وسیله آزمایش بشر وسوسه و الهامات شیطانی است مانند شبکههاي دامی که در مسیر هر یک از افراد
گسترده. ، ص: 195
گروهی از بشر که پیرو شیطان بوده گویند بار پروردگارا ما از الهامات شیطانی استفاده نموده و لذت میبردیم و ما را به تمایلات و
گناهان ترغیب میکردند و به خاطرات لذت بخش ما را سرگرم مینمودند و شیاطین نیز از فرمانروایی بر ما لذت میبردند و از
گمراهی و ضلالت ما مسرور بودند و به همین منوال تا آخرین لحظات زندگی سرگرم و مسرور بودیم ناگهان مرگ ما فرارسید و
به آن درجه از تیرهبختی و شقاوت که براي ما شایسته و در نظر گرفته بودي نائل شدیم خطاب میرسد که سیرت کفران نعمتهاي
الهی همانا محرومیت از رحمت پروردگار است که به صورت شعلههاي آتشین دوزخ درآمده و خود آن را برگزیده و براي همیشه
در آن سکونت خواهید نمود. اینک میفرماید:
و بیاد آر روزي را که پروردگارت تمام انس و جنّ را محشور گرداند و در یکجا گرد هم آورد و به آنها بگوید: اي جماعت
شیاطین جنّی تعداد و شماره شما از آدمیانی که آنها را گمراه و اغواء کردید و آنها متابعت شما کردند بسیار شد یعنی عدّه شما از
آنها فزونی یافت تا اینکه با شما محشور شدند و یاوران و پیروان آنها از آدمیان که به اطاعت از شیاطین به ضلالت افتادهاند گویند
پروردگارا ما از یکدیگر بهرهمند شده و تمتّع بردهایم.
آدمیان از شیاطین بهرهمند شدهاند به اینکه شیاطین آنها را بر انواع شهوات و لذات سوء دلالت کرده و راه تحصیل و رسیدن به آنها
را براي آدمیان سهل کردهاند و شیاطین از آدمیان سوء بهره بردهاند به اینکه فرمانبري از آنها کرده و کوشش آنها را در پیمودن
، طریق ناحق و باطل به هدر ندادهاند و جنّیان به این خشنودند و اینک پروردگارا ما به وقت و
ص: 196
سر آمد مدتی که تو براي ما مقرّر داشتهاي یعنی روز رستاخیز رسیدهایم خداوند متعال هم به پاسخ آنها فرماید: اینک آتش جایگاه
شماست و در آن بر دوام خواهید بود مگر آنکه مشیّت الهی بر استخلاص شما تعلق بگیرد زیرا که پروردگار تو همه کارش بر وفق
حکمت و درستکاري است هر کس را مستحق عذاب است کیفر میدهد و هر که را مصلحت بداند میبخشد و به حال همه کس
داناست به مقدار استحقاق هر کس ثواب و به مقدار استحقاق هر کس که مستحق عذاب است عقاب میفرماید.
(128)
، ص: 197
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 197
یاد کن روزي که محشور این رمه ز انس و جن گردند در موقف همه
یعنی اعضاء و قوي و ارکان و وهم داند این داننده با عقل و فهم
پس به دیوان آید امر از کردگار بر قد استکثرتم اعنی بیشمار
یافتید از انسیان را کز شقاق بر شما باشند تابع در سیاق
میبگویند اولیاشان از بشر که بفرمانش بدند از پا و سر
صفحه 101 از 179
ربنا استمتع ببعض بعضنا زین گره بودیم برخوردار ما
جن ز آدم آدم از جن منتقع بر مراد خود بدندي مجتمع
ما به آن وقتی رسیدیم اي خدا که مقرر کرده بودي بهر ما
و آن زمان بعث باشد یا که موت اعتراف است این بر آنچه گشته فوت
یعنی از شیطان و اتباع هوي آنچه طاعت کردهاند و اقتدي
گوید آتش جاودان جاي شماست جز که خواهد حق تعالی آنچه خواست
باشد آن پروردگارت بس حکیم هم به حال انس و وضع جن علیم
(128)
، ص: 198
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 198
قوله تعالی قالَ النَّارُ مَثْواکُمْ.
ثوي یعنی اقامت چنانکه در آیه 45 سوره قصص میفرماید:
وَ ما کُنْتَ ثاوِیاً فِی أَهْلِ مَدْیَنَ یعنی در اهل مدین مقیم نبودهاي.
مثوي یعنی اقامتگاه چنانکه در آیه 19 سوره محمد میفرماید:
وَ اللَّهُ یَعْلَمُ مُتَقَلَّبَکُمْ وَ مَثْواکُمْ یعنی خدا به تمام احوال شما از انتقال و استقرار و حرکت و سکون داناست.
و ظاهر آن است که کلمه متقلّبکم و مثواکم هر دو مصدر میمی و به معنی انتقال و استقرارند.
مرحوم علامه طباطبائی نیز در تفسیر المیزان آن را ظاهر خوانده است.
، ص: 199
[سوره الأنعام ( 6): آیه 129 ] .... ص : 199
اشاره
( وَ کَذلِکَ نُوَلِّی بَعْضَ الظَّالِمِینَ بَعْضاً بِما کانُوا یَکْسِبُونَ ( 129
ترجمه و شرح .... ص : 199
خداوند متعال بیان کرده بر حسب نظام تدبیر که پروردگار بکار برده و در کمون بشر نیروي شهوت نهاده است بر حسب طبع
بسیاري از افراد بشر از خواستهها و تمایلات خود پیروي مینماید و در قطب مخالف نیروي خرد اندیشه و اعضاء و جوارح خود را
بکار میبرند این وسیله تسلّط و فرمانروائی شیطان است بر افراد بشر زیرا در اثر سنخیّتی که خواستههاي طبع بشر با الهامات و
نیرنگهاي شیطانی دارد ناگزیر بشر با آن الهامات ارتباط مییابد و استمداد میجوید در این صورت تمایلات و خاطرات نکبتبار
صفحه 102 از 179
بشر زمینه آمادهاي براي جاذبه نهانی و الهامات شیطانی خواهد شد که بشر از پیروي آن نیرنگها استفاده مینماید و لذت میبرد و از
نیروي هوي و هوس کامیاب میگردد و همچنین شیطان نیز از فرمانروائی بر افراد بشر لذّت برده و به مقصد خود که تیرهبختی و
گمراهی بشر است نایل میشود و در آیه رَبَّنَا اسْتَمْتَعَ بَعْضُنا بِبَعْضٍ کفار در قیامت به پیشگاه عدل پروردگار با نظر شهود حقیقت را
بیان و اقرار خواهند نمود که ما از نیروي هوي و هوس لذت میبردیم و هدف ما در زندگی تنها کامیابی و کامرانی از خواستههاي
خود بود، از الهامات شیطانی سر چشمه آن بود و پیوسته از جاذبه او نیرو میگرفت. اینک میفرماید:
و همچنین مانند آنچه از بهرهمندي جنّ و انس در دنیا از یکدیگر ذکر شد که در برابري و کردار با هم متشابه و متحدند پارهاي از
ستمکاران را نیز ، ص: 200
متولی و حاکم و مسلّط بر پاره دیگر میسازیم تا به سبب اعمال مشترکه ظالمانه بین آنها و به سبب ستمهائی که از آنها به ظهور
میرسد بعضی جزاي اعمال بعض دیگر را بدهند.
خلاصه معناي آیه مبارکه آنکه ما کار پارهاي از ستمکاران را به عهده پاره دیگر وامیگذاریم و آنها را بر خودشان یعنی بر
یکدیگر مسلط میکنیم که جزاي اعمال مکتسبه ظالمانه خود را خود بدهند و این تهدیدي است عمومی که شامل هر ستمکاري
میشود خواه ظلم در قضاوت و حکم یا غیر آن باشد.
(129)
، ص: 201
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 201
همچنین بر بعضی از اهل ستم ما مسلط بعض را سازیم هم
بر سزاي آنچه کردند اکتساب از معاصی و ز مناهی بیحساب
حق چو راضی باشد از قومی کبیر بهرشان اخیار را سازد امیر
ور نباشد راضی از اسرارشان سویشان سازد مسلط بر نشان
تا که ایشان را بر اعمال قبیح هم جزا باشد به تعذیب صریح
زان که حق باشد مقلب بر قلوب خاصه بر قلب ملوك از زشت و خوب
ره غلط رفت ار که شاهی راه دان آن مدان از شر ز شاهنشاه دان
گفت حیدر ترك معروف ار کنید بر شما گردد مسلط هر پلید
(129)
، ص: 202
[سوره الأنعام ( 6): آیه 130 ] .... ص : 202
اشاره
یا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ أَ لَمْ یَأْتِکُمْ رُسُلٌ مِنْکُمْ یَقُصُّونَ عَلَیْکُمْ آیاتِی وَ یُنْذِرُونَکُمْ لِقاءَ یَوْمِکُمْ هذا قالُوا شَ هِدْنا عَلی أَنْفُسِنا وَ غَرَّتْهُمُ
صفحه 103 از 179
( الْحَیاةُ الدُّنْیا وَ شَهِدُوا عَلی أَنْفُسِهِمْ أَنَّهُمْ کانُوا کافِرِینَ ( 130
ترجمه و شرح .... ص : 202
خداوند متعال در این آیه کریمه بیان میکند که روز قیامت به همه بیگانگان از پیشگاه عدل خطاب میشود که از جانب پروردگار
رسولان و پیامبران بسیاري اعزام شدند به این منظور که به افراد جن و نیز به سلسله بشر دلایل توحید و یگانگی پروردگار را بگویند
و از بررسی به اعمال در روز قیامت همه مردم را بترسانند و نیز رسول گرامی اسلام صلّی اللّه علیه و آله به رسالت فرستاده شد
جامعه بشر و جنّ را به مکتب قرآن دعوت نمود.
کفار و بیگانگان در پاسخ گویند بلی و اقرار خواهند نمود که پیامبران بسیاري از جانب پروردگار آمدند و اعزام و رسالت پیامبران
را انگار نمینمائیم و همچنین بعثت و رسالت پیامبر گرامی اسلام را تصدیق میکنیم که طنین دعوت او بوسیله آیات قرآنی اقطار
جهان را فرا گرفته بود و هرگز ، ص: 203
قابل انکار نیست. کفار پس از اینکه اقرار نمایند که پیامبران بسیاري از جانب پروردگار بسوي بشر فرستاده شدهاند و نیز اقرار
مینمایند که دعوت پیامبر گرامی اسلام را شنیده تکذیب مینمودیم و از آئین کفر و شرك پیروي نموده شعار خود قرار میدادیم.
اینک میفرماید:
در روز رستاخیز خداوند متعال به تمام ثقلین خطاب میفرماید:
اي گروه و جماعات پریان و آدمیان آیا در دنیا پیغمبرانی از جنس خودتان در خلق و تکلیف و مخاطبۀ و گفتگو براي بیدار کردن
شما نیامدند که آیات و حجج و بیّنات مرا براي شما تلاوت و قرائت کنند و شما را از دیدن عذاب استحقاقی شما در چنین روزي
بترسانند همگی گویند ما بر ضرر خویشتن گواهی میدهیم و بکفر و عصیان خود و لزوم حجّت و نداشتن عذر معترفیم زندگانی
دنیا و ظاهر آراسته و زینت شده و فریبنده آن آنان را فریب داد و اینک در آخرت به زیان خودشان شهادت میدهند و مقرّ معترفند
به اینکه کافر بودهاند و بر حق پردهپوشی کرده و مستحق عذاب و عقابند.
(130)
، ص: 204
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 204
اي گروه جن و انس اندر سبل بر شما آیا ز حق نامد رسل
بر شما خواندند آیات و کتاب بیمتان دادند از حشر و حساب
ان لقاء یومکم هذا تمام بود زین روز مهول و زین قیام
در جواب آیند ایشان کاعتراف امتحان بر نفس خویش اندر خلاف
غره ایشان را حیاة دنیوي کرده بد کز نفسشان بد پیروي
شد فراموش آنگهانشان موت و نشر یادشان آورد هول روز حشر
پس گواهی بر نفوس خود دهند که بدند از کافران بد پسند
(130)
صفحه 104 از 179
، ص: 205
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 205
قولها مَعْشَرَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ
.معاشرت یعنی مصاحبت و مخالطه چنانکه در آیه 19 نساء میفرماید:
وَ عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ یعنی با زنان به شایستگی زندگی کنید اعم از وظائف واجب و مستحبّ.
عشر بر وزن فلس از اسماء عدد است به معنی ده چنانکه در آیه 160 سوره انعام میفرماید: مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَۀِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها.
عشیر یعنی معاشر و رفیق چنانکه در آیه 13 سوره حجّ میفرماید:
لَبِئْسَ الْمَوْلی وَ لَبِئْسَ الْعَشِیرُ یعنی البته بد مولی و بد همدم و رفیقی است.
عشیرة یعنی خانواده بنظر راغب عشیره اهل رجل و خانواده اوست که بوسیله آنها زیاد میشود. و بعضیها آن را اقوام نزدیک پدري
یا قبیله گفتهاند چنانکه در آیه 214 سوره شعراء میفرماید:
وَ أَنْذِرْ عَشِیرَتَکَ الْأَقْرَبِینَ البته پدران و فرزندان و برادران داخل در عشیرة نیستند مگر اینکه گفته شود عشیرتکم.
معشر یعنی جماعت و این کلمه سه بار در ضمن آیات قرآن بکار برده شده است و همه در باره جن و انس است.
معشار یعنی یک دهم چنانکه در آیه 45 سوره سباء میفرماید:
کَ ذَّبَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ ما بَلَغُوا مِعْشارَ ما آتَیْناهُمْ یعنی گذشتگان انبیاء را تکذیب کردند و اینان که تکذیب میکنند به یک دهم
آنها نرسیدهاند و حتما هلاك خواهند شد.
عشار یعنی ده یک و فقط یکبار در قرآن آمده است چنانکه در آیه 4 سوره تکویر میفرماید: وَ إِذَا الْعِشارُ عُطِّلَتْ.
، ص: 206
[سوره الأنعام ( 6): آیه 131 ] .... ص : 206
اشاره
( ذلِکَ أَنْ لَمْ یَکُنْ رَبُّکَ مُهْلِکَ الْقُري بِظُلْمٍ وَ أَهْلُها غافِلُونَ ( 131
ترجمه و شرح .... ص : 206
خداوند متعال در این آیه شریفه بیان فرموده که هدایت پروردگار و نظام تدبیر او نسبت به سلسله بشر به آن است که پیامبرانی را
بسوي بشر اعزام فرماید که مردم را به اصول توحید و خداپرستی آشنا سازند و به فضائل خلقی و اعمال صالحه رهبري نمایند و نیز
به بررسی اعمال هنگام رستاخیز آنها را تهدید نماید آنگاه که مردم متوجه خطر شدند اگر در مقام تکذیب و انکار درآیند آنها را
عقوبت خواهد فرمود و هرگز پروردگار گروهی را که بیخبر و غافل باشند به هلاکت نمیافکند همچنانکه بر حسب آیه گذشته
نیز هنگام رستاخیز در پیشگاه عدل پروردگار اوّل از کفّار در باره اعزام پیامبران سؤال میشود و پس از آنکه صریحا تصدیق
صفحه 105 از 179
نمودند که پیامبرانی بسوي بشر اعزام شدهاند و نیز اقرار نمایند که دعوت رسول گرامی اسلام را شنیده ولی تکذیب نموده و از آئین
کفر و شرك پیروي مینمودند آنگاه ساحت پروردگار آنها را محکوم به عقوبت خواهد فرمود. اینک میفرماید:
این مراتبی که ذکر گردید از فرستادن پیامبران براي خلق و تلاوت آیات و بیّناتی که موجب اصلاح حال افراد و جماعات در شئون
دنیوي و اخروي آنهاست تمام اینها به سبب آن است که از سنّت پروردگار تو این نبوده است که مردم قریه یا شهري را به ظلم و
ستم غافلگیر کرده باشد یعنی آنها را هلاك کند در صورتی که آنان را غافل از آنچه بر آنها واجب است أنوار العرفان فی تفسیر
القرآن، ج 13 ، ص: 207
گذاشته باشد و تا پیغمبرانی از جنس خودشان نفرستاده است که آنها را به دلایل و حجج الهی آگاهی دهند و متذکر نمایند بغتۀ و
بیمقدمه و ناگهانی آنها را مورد مؤاخذه و عقوبت قرار نداده است چنانکه میفرماید:
وَ ما کُنَّا مُعَذِّبِینَ حَتَّی نَبْعَثَ رَسُولًا بنابراین خداوند به احدي از مخلوق خود ستم نمیکند وَ لکِنَّ النَّاسَ أَنْفُسَ هُمْ یَظْلِمُونَ لذا اي
مسلمانان روي زمین عبرت بگیرید و بدانید آنچه براي شما پیش آمده است فقط در نتیجه ترك دین و اجراء نکردن تعلیمات
اسلامی است.
اسلام به ذات خود ندارد عیبی هر عیب که هست در مسلمانی ماست
(131)
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 207
شانی ارسال رسولان از خداست ذلک ان لم یکن ربّک بجاست
نیست مهلک بر قري پروردگار زان ستمها که نمایند آشکار
و آنگهی باشند غافل آن فرق سویشان نا رفته پیغمبر ز حق
حجتش تا بر کسی ناید تمام از ره تبلیغ و احکام و کلام
نه کسی گردد مؤاخذ ز او بقهر نه هلاك از اهل ده یا اهل شهر
(131)
، ص: 208
[سوره الأنعام ( 6): آیه 132 ] .... ص : 208
اشاره
( وَ لِکُلٍّ دَرَجاتٌ مِمَّا عَمِلُوا وَ ما رَبُّکَ بِغافِلٍ عَمَّا یَعْمَلُونَ ( 132
ترجمه و شرح .... ص : 208
خداوند متعال در این آیه کریمه میفرماید هر یک از دو طایفه بشر و جن پابند اعمال نیک و بد خود هستند چه زیبا باشد و یا
صفحه 106 از 179
زشت، صالح باشد یا ناصالح و هرگز پروردگار از سیرت اعمال و نیز از پاداش و کیفر آنها غفلت نخواهد فرمود اینک میفرماید:
و براي هر فردي صاحب کردار از نیکوکار و تبهکار از فرمانبردار و معصیتکار درجات و مراتبی است بر حسب استحقاقش در
آنچه عمل میکند و به آن پاداش و کیفر مییابد. ان کان خیرا فخیر و ان کان شرّا فشرّ اگر خوبی کرده خوب و اگر بدي کرده
است بدي خواهد دید و پروردگار تو از آنچه مردم بجا میآورند و عمل میکنند غافل نیست و جزاي هر کس را به فراخور عملش
میدهد.
خلاصه تمام درجات و درکات زائیده اعمال خود آدمی است نه چیز دیگر.
(132)
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 208
ز اهل تکلیف ار غنی یا بینواست هر کسی را در عملها رتبهاست
نیست وان پروردگارت بیخبر از فعال اهل خیر و اهل شر
(132)
، ص: 209
[سوره الأنعام ( 6): آیه 133 ] .... ص : 209
اشاره
( وَ رَبُّکَ الْغَنِیُّ ذُو الرَّحْمَۀِ إِنْ یَشَأْ یُذْهِبْکُمْ وَ یَسْتَخْلِفْ مِنْ بَعْدِکُمْ ما یَشاءُ کَما أَنْشَأَکُمْ مِنْ ذُرِّیَّۀِ قَوْمٍ آخَرِینَ ( 133
ترجمه و شرح .... ص : 209
خداوند متعال در این آیه شریفه از نظر تشریف پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله را مورد خطاب قرار داده و میفرماید:
اي رسول گرامی ساحت کبریائی پروردگارت غنی و بینیاز است و حاجت در حریم قدس او تصوّر نمیشود و رحمت هستی او در
بر هر ذرّهاي بیقید و شرط گسترده است بر این اساس از ساحت کبریائی او ظلم و ستم سر نخواهد زد زیرا ظلم در مورد تجاوز بر
حق دیگري صادق است که به منظور جلب نفع و یا دفع ضرر از خود بر حق دیگري تجاوز کند و حق صاحب حقی را نادیده بگیرد
و پایمال کند و یا از ستم بر دیگري لذت برد و ساحت پروردگار از ظلم و نقص منزّه است بر این اساس اگر بخواهد و مشیّت او
تعلّق بگیرد میتواند زندگی این مردم را به پایان رساند و اقوام و گروه دیگري را جایگزین آنان نماید همچنانکه بر حسب نظام
تدبیر زندگی اقوام گذشته را به پایان رسانیده و این مردم حاضر را از نسل آنان بوجود آورده است. اینک میفرماید:
و پروردگار تو بینیاز از خلق خود و عبادت آنهاست و همه فقیر به ، ص: 210
رحمت و عفو اویند نه فرمانبري آنها به او سودي میرساند و نه نافرمانی آنها به او زیانی میبخشد وجود و عدم و صحّت و فساد هر
چیز براي او یکسان است و هر کس هر چه کند براي خود میکند و با اینکه بینیاز است صاحب رحمت و عطوفت و نعمت بر
صفحه 107 از 179
بندگان خویش است و انعام هر چند بسیار باشد از دارائی و غناي او نمیکاهد اگر بخواهد و مشیتش تعلق بگیرد شما را میبرد و
هلاك میکند و بعد از هلاك شما خلق دیگري را از سایر اقوام که خواست او باشد ایجاد و جانشین شما میسازد همچنانکه شما
را از نسل قوم دیگري که پدران شما بودند ایجاد کرد و پیدا ساخته بوجود آورد.
خلاصه تکالیف مقرّره از جمله نعم و عطایاي اللهی میباشد که با اجراي آن مردمان مطیع از اجر و منفعت دائمی بهرهمند میشوند
و خدا از بندگانش بینیاز است و براي هلاك عاصیان و قرار دادن مردمان دیگر به جاي آنها قادر میباشد.
(133)
، ص: 211
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 211
هم بود پروردگارت بینیاز از عبادتهاي خلقان جمله باز
بر خلایق ذات او ذو رحمت است محض رحمت امر او بر طاعت است
تا که گردد موجب تجلیلشان نی که خواهد نفعی از تکمیلشان
ان یشأ یذهبکم ار خواهد بود او شما را یعنی آنسان کاورد
و آنکه خواهد او نماید جانشین بر شما بعد از شما اندر زمین
همچنانکه کردتان اندر اثر ظاهر از ذرّیۀ قوم دگر
که شما هستید آنها را نتاج بس بود حق بر شما بیاحتیاج
لیک ابقاي شما سلطان جود میکند محض ترحم در نمود
(133)
، ص: 212
[سوره الأنعام ( 6): آیه 134 ] .... ص : 212
اشاره
( إِنَّ ما تُوعَدُونَ لَآتٍ وَ ما أَنْتُمْ بِمُعْجِزِینَ ( 134
ترجمه و شرح .... ص : 212
خداوند متعال در این آیه شریفه بیان فرموده که حیات و زندگی بشر ابدي و همیشگی است و در کمون زندگی او در این جهان
اختیار حیات و نظام دیگري نهفته است که از آن زائیده و بوجود خواهد آمد آنگاه بشر به سیرت اندیشه و کردار خود مانند نوزاد
ظهور خواهد نمود و هرگز قدرت و نیروي نمیتواند بشر را از سیرت ننگین برهاند و یا از کیفر او جلوگیري کند.
همچنین عقیده و اعمال نیک و بد بشر که در سلک نظام هستی در آمده و صورت روانی شده با اسراري که در کمون آنها از
صفحه 108 از 179
نعمت و یا عقوبت نهفته است یعنی پس از پیمودن عوالم و نشئاتی سیر تکاملی خود را پیمود و به ظهور و رشد میرسند در برابر
ساحت پروردگار یکسانند بدین نظر وعد و وعید تهدید پروردگار تحقق در آینده است که بطور حتم به ظهور میرسد ولی نسبت
به ساحت پروردگار همه و همه مشهور و حاضرند فقط به لحاظ نظام تدریجی و سیر تکاملی اندیشه و اعمال صورت روانی است
که در آیه تعبیر به تحقق در آینده نموده که هرگز عایقی از ظهور آنها جلوگیري نتوان نمود.
اینک میفرماید که آنچه از ثواب و عقاب و بهشت و دوزخ به یقین بدانید و تفاوت اهل بهشت در درجات و تفاوت اهل دوزخ در
درکات به شما وعده داده شده است بلا شک و بدون تردید آمدنی است و لا محاله ، ص: 213
خواهید دید و شما نمیتوانید آن را از بین ببرید و قادر نیستید که خدا را از آوردن آنها عاجز سازید و از تحت قدرت و سلطنت
خداوندي خارج شوید.
(134)
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 213
غیر از این نبود بهر چه از ربّ دین وعده داده میشود آمد یقین
هم شما عاجز کننده حق نهاید در فراز از قادر مطلق نهاید
(134)
، ص: 214
[سوره الأنعام ( 6): آیه 135 ] .... ص : 214
اشاره
( قُلْ یا قَوْمِ اعْمَلُوا عَلی مَکانَتِکُمْ إِنِّی عامِلٌ فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ مَنْ تَکُونُ لَهُ عاقِبَۀُ الدَّارِ إِنَّهُ لا یُفْلِحُ الظَّالِمُونَ ( 135
ترجمه و شرح .... ص : 214
خداوند متعال در این آیه مبارکه به رسول اکرم صلّی اللّه علیه و آله دستور میدهد که به این مردم بتپرست و بیگانه بگو و به
عنوان قوم خود آنها را تهدید نما که هر چه خواهید و آنچه قدرت در اختیار دارید در مقام دشمنی و لجاج برآئید و با دعوت من به
خداپرستی مبارزه نمائید من نیز به وظیفه تبلیغ اصول توحید قیام نموده و همواره جامعه بشر را به مکتب قرآن دلالت مینمایم پس
از اندك زمانی خواهید فهمید که کدام یک از من و شما مردم بتپرست از سعی و کوشش خود بهره برده و جهانی را تا ابد از
پرتو تعلیمات خود روشنائی بخشیده است لکن بطور مسلم ظالمان و ستمگران پیروز نخواهند شد. اینک میفرماید: یا محمّد صلّی
اللّه علیه و آله به این مردم فاسد تبهکار بگو هر چه در قدرت و تمکّن دارید و از دستتان بر میآید بکنید من هم به آنچه خدا
مأمورم ساخته است از شکیبائی و ثبات بر اسلام و مداومت بر اعمال صالحه عمل میکنم بزودي خواهید دانست که عاقبت محموده
در دار السلام نصیب کدامیک از ما خواهد بود و پیروزي با کدام طرف خواهد شد زیرا که حق این است که ستمکاران یعنی
صفحه 109 از 179
( کافران را رستگاري و پیروزي نیست. ( 135
، ص: 215
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 215
گو کنید اي قوم هر کاري که آن بر شما ممکن بود اندر مکان
آنچه یعنی در تمکّن هستتان آن عمل آید بکفر از دستتان
زان که منهم عاملم اندر یقین در شکیبائی و در ترویج دین
زود باشد پس که دانید باز آنکه هست او را ز عون بینیاز
دار عقبی نی سراي آب و گل آخر نیکو و خال معتدل
زان که ظالم نیست هرگز رستگار باش تا گلها پدید آید ز خار
(135)
، ص: 216
توضیحات .... ص : 216
1) قوله تعالی اللَّهُ أَعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ رِسالَتَهُ. )
خداوند متعال عالم به اسرار و راز دلها است و هر که را شایسته رسالت بداند این منصب عالی را به وي موهبت میفرماید و وظیفه
طاقت فرساي تعلیم و آموزش بشر را به عهده او میگذارد و پس از آنکه با تعلیمات غیبی گروه پیامبران را تربیت نموده و معارف
اللهی را به آنها تلقین فرموده و روح قدسی به آنان موهبت فرموده است آنگاه منصب عالی رسالت و تعلیم بشر را به عهده آنان
خواهد گذاشت زیرا تصدي تعلیم و تربیت بشر نیز از شئون تدبیر پروردگار و صفت ربوبیّت او در باره سلسله بشر است بدین نظر
هدایت و رهبري بشر را به فضیلت و کمال انسانیت به عهده پیامبران و اوصیاء نهاده است همچنانکه از نظر فضیلت ذاتی پیامبران
واسط براي تعلیم و رهبري بشر به خداپرستی و سعادت نیز خواهند بود. از جمله آثار وساطت تکوینی پیامبر گرامی و اوصیاء علیهما
السّلام آن است که هنگام رستاخیز اهل ایمان و تقوي را در پیشگاه پروردگار معرفی مینمایند و در صورت مقتضی براي گناهکار
از آنان شفاعت خواهند نمود.
2) قوله تعالی فَمَنْ یُرِدِ اللَّهُ أَنْ یَهْدِیَهُ یَشْرَحْ صَدْرَهُ. )
در تأویل آیه مبارکه راجع به هدایت و اضلال خدائی وجوهی ذکر کردهاند که بطور اجمال به آنها اشاره میشود.
1) مقصود رهنمائی به ثواب و بهشت براي کسانی که ایمان آورده و اسلام را پذیرفتهاند و دچار کردن به عذاب و عقاب و دوزخ )
و دور شدن از ، ص: 217
کرامات خداوندي براي کافران است.
و در روایت صحیحه آمده است که چون این آیه نازل شد از پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله سؤال گردید که شرح صدر چیست
پیغمبر فرمود آن نوري است که خدا در دل مؤمن میافکند و براي او سینهاش را گشاده و وسیع میگرداند سؤال شد نشانه آن
چیست آیا علامتی هست که به آن شناخته شود فرمود بلی رو کردن به دیار خانه جاویدان و کناره گزیدن از خانه فریبنده و مهیّا
گشتن براي مردن پیش از فرا رسیدن آن.
صفحه 110 از 179
2) یعنی کسی را که خدا بخواهد او را بر هدایت ثابت و پایدار بدارد سینه او را به جزاي ایمان و اهتداء او منشرح و گشاده )
میسازد زیرا لفظ هدي غالبا وقتی اطلاق میشود که به آن استدامه مقصود است و معنی من یرد اللّه ان یضلّه آن است که خدا
بواسطه کفري که او اختیار کرده و ترك ایمان نموده است بخواهد مخذول سازد و او را به حال خود واگذارد سینه او را تنگ و
گرفته میکند و از الطاف خود ممنوعش میدارد.
3) یعنی کسی را که خدا اراده کند علاوه و زیاده بر هدایتی که به مؤمن وعده شده راهنمائی فرماید سینه او را براي این زیاده )
منشرح میسازد و کسی را که اراده کند از این زیاده بواسطه کفرش محروم سازد سینه او را به تنگنا میاندازد که حرف حق بر او
گران آید زیرا جائی براي این زیاده در قلب او نیست و آنچه که گفتیم چون در مؤمن اقتضا یافت در کافر ضدّ آن وجوب خواهد
یافت و فائده اینکار ترغیب در ایمان و انزجار از کفر است.
ابن عباس گفته خداوند قلب کافر را بخاطر این جرح نامیده است که خیر به قلب او راه نمییابد و حکمت به دل او وارد نمیشود و
مراد به اضلال در آیه مبارکه دعوت به ضلال نیست زیرا اجماع امّت بر این است که ، ص: 218
خداوند متعال نه امر به گمراهی میکند و نه دعوت به آن میفرماید و لذا چگونه مجبور خواهد کرد.
3) قوله تعالی کَأَنَّما یَصَّعَّدُ فِی السَّماءِ همچنانکه در بشر قدرت پرواز و طیران نیست در افراد بیگانه نیز اقتضاء درك دلایل توحید )
فضیلت انسانی نخواهد بود زیرا افراد بیگانه در اثر تیرگی روان و اندیشههاي باطل حق را از باطل و خیر را از شرّ و صلاح را از فساد
تمیز نمیدهند و اگر به آنان نیز گفته شود گوش فرا نداده نمیپذیرند زیرا روان و روح انسانیت آنان نابود شده است.
4) قوله تعالی وَ هُوَ وَلِیُّهُمْ. )
جمله حال و مبنی بر امتنان است پروردگار ساحت قدس خود را ولی و زمامدار امور اهل ایمان و تقوي معرفی نموده و نظر به اینکه
از تعلیمات مکتب قرآن بهره برده و شرح صدر یافته و در مقام انقیاد و اطاعت برآمده و از امر و نهی آن پیروي مینماید و شعار این
گروه تسلیم به ساحت کبریائی است که به تدبیر و ولایت آنها را به صراط مستقیم عبودیت رهبري مینماید و بسوي سعادت سوق
میدهد و از برکات و حیات معنوي آنها را بهرهمند میسازد پروردگار امور هر که را تدبیر فرماید خوف و اندوه و یا خاطر
ناگواري بر او رخ نخواهد داد. و جمله بِما کانُوا یَعْمَلُونَ نیز در این آیه شریفه بیان سبب ولایت و زمامداري پروردگار نسبت به اهل
ایمان و تقوي است.
5) قوله تعالی إِلَّا ما شاءَ اللَّهُ. )
جمله استثناء از خلود کفار در دوزخ است با اینکه عناد و کفران نعمتهاي پروردگار در روان آنان رسوخ نموده و صورت نفسانی و
حقیقت ، ص: 219
آنها شده و هرگز قابل تغییر و زوال نیست چنانکه شخصیّت هر فردي قابل تغییر نخواهد بود بدین جهت کفّار براي همیشه محروم از
رحمت پروردگار بوده و سیرت عناد آنان بصورت حسرت و شعلههاي آتشین از درون آنها جوارح آنان را فرامیگیرد و نظر به
اینکه موجود امکانی ربط و متعلق محض به پروردگار است بقاي آن هر لحظهاي گرچه براي همیشه باشد بر اساس مشیت و
خواست پروردگار است که چنانکه لحظهاي اراده فرماید نابود میشود بالأخره هرگز اقتضاء و استحقاق موجودي را مشیّت
پروردگار بینیاز نمینماید و آن را در وجود مستقّل و بینیاز نخواهد بود همچنین خلود کفّار در دوزخ و خلود در شقاوت بر
اساس مشیّت پروردگار است اگر بخواهد آن را تغییر دهد ولی بر حسب نظام تدبیر هرگز اراده نخواهد فرمود مانند خلود اهل ایمان
و تقوي در سعادت و بهشت که غیر قابل تغییر و زوال است یعنی موجود ظلّی ابدي و ظهوري از مشیّت پروردگار است و به همان
صورت باقی و همیشگی بوده و مسطوره و نمونهاي از رحمت و یا قهر پروردگار خواهد بود.
6) قوله تعالی غَرَّتْهُمُ الْحَیاةُ الدُّنْیا )
صفحه 111 از 179
.جمله معترضه و مبنی بر پند و زنگ خطري است که نظر مسلمان را به این نکته جلب میکند که علاقه به زندگی و به لذائذ آن
اساس شرك و ارتکاب هر گناه و جنایت است و از جمله اینکه کفّار در اثر علاقه مفرط که به زندگی دنیا دارند مغرور شده و به
دعوت پیامبران گوش فرانداده سرگرم لذائذ و هوسرانی هستند تا لحظات آخرین زندگی آنان را فرارسد یا اینکه طنین دعوت پیامبر
اسلام صلّی اللّه علیه و آله را در اقطار جهان شنیده به آن هرگز توجه نداشتند. ، ص: 220
7) قوله تعالی إِنَّهُ لا یُفْلِحُ الظَّالِمُونَ. )
بشر بر حسب فطرت آراء و عقاید از نظام عالم بطور بداهت استفاده مینماید که تزلزل پذیر نخواهد بود از قبیل خداشناسی و سپاس
از نعمت پروردگار و فضائل اخلاقی که ملایم با نظام جهان است و به حکم فطرت براي کمال و سعادت بشر طریقی جز خداشناسی
و سپاس از نعمت آفرینش نیست و تخلف از آن سبب اختلال نظام زندگی و شقاوت ابدي بشر خواهد شد و بر این اساس مبارزه با
دعوت به خداپرستی معارضه با حق و حقیقت است و افراد بشر به حکم فطرت و همچنین نظام عالم با آن مقاومت مینمایند و
هرگز نیروئی در مبارزه با حقیقت نجاح و موفقیّت نخواهد داشت بدین جهت رسول اکرم صلّی اللّه علیه و آله که جامعه بشر را با
کمک فطرت آنان به دین اسلام و به مکتب عالی قرآن دعوت مینماید و برنامه آن سعادت و احتیاجات همه جانبه بشر را تأمین
میکند بطور حتم در دعوت خود ناجح و موفق خواهد بود زیرا نظام جهان و سوق بشر بسوي کمال و سعادت نیز مقتضی است که
خداپرستی در جامعه بشر انتشار بیابد و هرگز با نیروئی زیاده به اینکه مخالف حکم خرد و فطرت است نظام جهان نیز با آن مخالفت
مینماید و با تمام قوا با بتپرستی و کفر معارضه خواهد نمود.
، ص: 221
روایات .... ص : 221
1) ابن بابویه از امام رضا علیه السّلام روایت کرده که آن حضرت فرمود هر که را خدا بخواهد در دنیا بسوي ایمان و در آخرت به )
بهشت و دار کرامت هدایت فرماید و به او شرح صدر عطا میکند تا نسبت به خالق خود وثوق و اطمینان پیدا کند و تسلیم محض
شود و قلبش مطمئن گردد و هر که را بخواهد به حالت گمراهی واگذارد و از بهشت محروم نماید او را رها کند تا در معصیت
غوطهور شده و شک کند و در عقایدش مضطرب شود بطوریکه از شدت طغیان و سرکشی به آسمان پرواز کند.
2) در کتاب کافی به سندي و نیز در تفسیر عیاشی از امام صادق علیه السّلام روایت نموده پروردگار اگر در باره کسی خیر و )
صلاح بخواهد در قلب او نوري میافکند و بر نیروي شنوائی قلب او میافزاید و آن را بسط میدهد و میگشاید و فرشتهئی را بر او
میگمارد که از لغزش و خطر او را نگهدارد و اگر در باره کسی بدي بخواهد در قلب او نکته سیاهی میافکند و نیروي شنوائی را
از قلب او میگیرد و شیطانی را بر او میگمارد که به گمراهی او را سوق میدهد و آیه فَمَنْ یُرِدِ اللَّهُ أَنْ یَهْدِیَهُ یَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ
را قرائت فرمود.
3) در کتاب درّ منثور به سندي چند از ابن مسعود روایت کرده که پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله هنگام نزول آیه فَمَنْ یُرِدِ اللَّهُ )
أَنْ یَهْدِیَهُ یَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ فرمود: پروردگار اگر بر قلب نور افکند و بر او نور معرفت بتابد قلب او گشوده میشود و حقایقی را
درك مینماید، سؤال شد از حضرت آیا علامت و نشانهاي دارد که شناخته شود حضرت فرمود توجه قلب و زاري أنوار العرفان فی
تفسیر القرآن، ج 13 ، ص: 222
براي خطر عالم آخرت و اکتفاء بقدر لزوم در زندگی و آمادگی براي مرگ قبل از فرا رسیدن آن میباشد.
4) شیخ مفید در کتاب اختصاص از آدم بن حر روایت کرده گفت موسی بن اشیم از امام جعفر صادق علیه السّلام معناي آیه از )
آیات قرآن را سؤال نمود و من حضور داشتم و حضرت بیان فرمود و طولی نکشید که مرد دیگري شرفیاب شد و همان آیه را عینا
صفحه 112 از 179
مطرح نمود و جواب دیگري به او فرمود ابن اشیم گفت از تناقضی که در جوابهاي حضرت دیدم چنان دچار شک و اضطراب شدم
که میخواستم دلم را با کارد پاره کنم و در پیش خود گفتم من از ابو حنیفه و قناده براي آنکه براي خود عمل مینمودند دست
کشیده و به حضور این مرد آمدم ایشان هم در بیانات خود دچار اختلاف و تغیّر است و تا به این اندازه خطا میرود ناگاه شخص
دیگري وارد و اتفاقا همان آیه را سؤال نمود و حضرت جوابی به او داد که با جوابهاي سابقه مغایرت تامّ داشت دانستم عمدا اینطور
میفرماید و با نفس خود حدیث میکردم که حضرت صادق علیه السّلام رو به من کرده و فرمود این پسر اشیم شک نکن و این
خیال باطل را در دل خود راه مده دلم از منویّات دلم خبر میدهد و سپس فرمود: خداوند ملک و سلطنت را به سلیمان بن داود
تفویض کرده و فرمود هذا عَطاؤُنا فَامْنُنْ أَوْ أَمْسِکْ بِغَیْرِ حِسابٍ یعنی این سلطنت را به تو تفویض نمودیم مختاري که آن را براي
خود نگاهدار یا به دیگري تفویض نما و او احکام را به پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله واگذاشت و پیغمبر هم آنها را بما ائمۀ
تفویض نموده و آیه را تلاوت نمودند و این روایت کاملا بما میفهماند که باید صرفا تسلیم گفتار ائمّۀ شد و هر کس تسلیم آنها
شود البته از طرف خداوند هدایت شده و شرح صدر به او عطا گردیده و ، ص: 223
کسی که پیرو فرمایشان نباشد گمراه است و خداوند او را مبتلا به ضیق صدر نموده و مضمون آن روایت صریحا بیان عمل حال
کسانی است که طعنه به اخبار آل عصمت میزنند و محدّثین و پیروان ائمه را در نظر مردم عوام بیقرب و منزلت کرده و در عوض
از مذهب ابو حنیفه و تابعین آنها ترویج میکنند.
5) ابن عباس از پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله روایت کرده فرمودند هرگاه خداوند از قومی راضی و خشنود باشد بهترین )
اشخاص را والی و پادشاه آنها قرار بدهد و اگر بر قومی غضب کند بدترین مردم را مسلّط بر ایشان قرار دهد و اولیاء امور و پادشاه
آنها شرورترین مخلوقات بوده باشند به خاطر کیفر معصیتی که مرتکب شدند و این معنی قول خداوند است که میفرماید:
إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّی یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ.
6) در تفسیر عیاشی از ابی بصیر از امام جعفر صادق علیه السّلام روایت شده که در تفسیر جمله کَذلِکَ یَجْعَلُ اللَّهُ الرِّجْسَ عَلَی )
الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ فرموده:
مراد از این رجس شک و تردید است.
7) کافی بسند خود از ابی بصیر از حضرت ابی جعفر علیه السّلام روایت کرده که فرمود: خداوند هیچ وقت از ظالمی انتقام )
نکشیده مگر بدست ظالمی دیگر و همین است معنی آیه کَذلِکَ نُوَلِّی بَعْضَ الظَّالِمِینَ بَعْضاً.
، ص: 224
تجزیه و ترکیب .... ص : 224
قوله تعالی وَ مَنْ یُرِدْ أَنْ یُضِلَّهُ یَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَیِّقاً.
کلمه صدره و کلمه ضیّقا مفعول اول و دوم کلمه یجعل هستند کلمه حرجا صفت کلمه ضیّقا میباشد و کلمه یصعد در اصل یتصعّد
بوده تاء آن تبدیل به دال و دال به دال ادغام شد کلمه مستقیما در آیه و هذا صراط ربّک مستقیما حال است براي کلمه صراط و
کلمه یذکرون در اصل یتذکرون بود تاء آن به ذال تبدیل و ذال به ذال ادغام شد و جمله لهم دار السلام مبتداء و خبر جمله هو
ولیّهم نیز همینطور است و کلمه یوم مفعول فعل محذوف است که کلمه اذکر باشد کلمه خالدین حال است براي کاف کلمه
مثواکم و جمله یقصون در آیه بعد صفت کلمه رسل میباشد و کلمه آن به فتح همزه مخففّه از مثقّله است. اسم آن ضمیر شأنی
است که محذوف میباشد و جمله به این صورت در میآید لأنّه لم یکن و جمله و لکلّ درجات مبتداء و خبر کلمه و ربّک مبتداء
و کلمه غافل خبر آن است و حرف باء از نظر اعراب زائد است.
صفحه 113 از 179
، ص: